الهام مصطفائی؛ مصطفی عرب؛ نعمت اله اعتمادی؛ محمودرضا روزبان
چکیده
امروزه، احداث و نگهداری از چمنها بهدلیل نیاز آبی زیاد آنها، با تردیدهای جدی مواجه شده است. بنابراین، شناسایی گونههای بومی و مرتعی مقاوم به خشکی و معرفی آنها بهعنوان چمن، نهتنها در کاهش مصرف آب مؤثر است، بلکه سبب حفظ منابع ژنتیکی کشور نیز میشود. در این تحقیق، دو گونۀ ‘علف گندمی’ و ‘بروموس’ بهعنوان گونههای بومی، ...
بیشتر
امروزه، احداث و نگهداری از چمنها بهدلیل نیاز آبی زیاد آنها، با تردیدهای جدی مواجه شده است. بنابراین، شناسایی گونههای بومی و مرتعی مقاوم به خشکی و معرفی آنها بهعنوان چمن، نهتنها در کاهش مصرف آب مؤثر است، بلکه سبب حفظ منابع ژنتیکی کشور نیز میشود. در این تحقیق، دو گونۀ ‘علف گندمی’ و ‘بروموس’ بهعنوان گونههای بومی، با چمن ‘ریگراس’بهعنوان شاهد مقایسه شدند. پس از استقرار و پوشش کامل سطح گلدانها در فضای باز، سطوح چمنزنی 2، 4 و 6 سانتیمتر بهصورت هفتگی بر روی گونهها اعمال شد. میزان رشد شاخساره، پنجهزنی، رنگ و عرض برگ، وزن تر و وزن خشک بهصورت هفتگی در طول آزمایش اندازهگیری شدند. نتایج بهدستآمده نشان داد که گونۀ ‘بروموس’ بهدلیل داشتن بافت نامناسب (عرض برگ بیشتر از 3 میلیمتر) و تراکم کم، برای استفاده در فضای سبز مناسب نیست. در مقابل، گونۀ ‘علف گندمی’ با وجود بافت خشنتر و رنگ کمتر نسبت به ‘ریگراس’، از پنجهزنی بیشتر، رنگ قابل قبول (59/7) و بافت مطلوب (عرض برگ حدود 2 میلیمتر) برخوردار بود. همچنین سطح 2 سانتیمتری، بهترین ارتفاع چمنزنی برای گونههای تحت مطالعه معرفی شد.